در بین دانش آموزان بیشتر مواردی مورد توجه قرار می گیرد که قابل رویت و قابل لمس کردن باشد و در واقع اموری که لذت بصری ایجاد می کند یا دیدن فضا و محیط زیبا باعث ایجاد نشاط می شود و مورد توجه قرار می گیرد. کار را باید از جایی شروع میکردم. شاید آن سال به نظر خودم اگر توانستم کاری انجام دهم از همکاری خوبی بود که مدیر مدرسه با معلمان داشت و خالی از لطف نیست اگر بگویم که مدیریت خوب چقدر توانایی و کار مدرسه و معلمان و دانش آموزان را بالا می کشد و قدرت خلاقیت آنها را برمی انگیزد.به علت محدودیت صفحات نوشتن این تجربیات به تعدادی از کارهای انجام شده اشاره ای میکنم:

 

الف-تجهیزات نمازخانه مدرسه:

ابتدا از نمازخانه شروع کردم.چون با امورات معنوی دانش آموزان ودبیران در ارتباط بود.یک روز که برای کلاسهای جبرانی سوم ریاضی به مدرسه آمده بودم ساعت 9 صبح که از کلاس بیرون آمدم باید به منزل میرفتم اما در مدرسه ماندم تا سرو سامانی به تجهیزات مدرسه بدهیم.با بچه ها به نمازخانه مدرسه رفتیم.به کمک بچه ها تمام کاغذها و تراکت های قدیمی را از دیوار نمازخانه جدا کردیم.پرده ها را باز کردیم.چادرهای نمازخانه را یکجا گذاشتیم تا شسته شود.دونفراز بچه ها پذیرفتندکه کار شستوشوی پرده ها و چادرها را در منزل انجام دهند. الحمداله فرشهای نمازخانه هم سالم و هم تمیز بودند.نمازخانه را جاروزدیم.جلوی درب ورودی نمازخانه قفسه های کفش بود و با کمک بچه ها آنها را به حیاط مدرسه بردیم.جا کفشی خیلی رنگ و رو رفته بود ولی سالم بود.با مدیر صحبت کردم که تمام وسایلی که احتیاج به رنگ آمیزی دارد را ما در حیاط پشت مدرسه می گذارم شما هم کسی را بیاورید تا آنها را به سلیقه ما و بچه ها رنگ آمیزی کند.چند روزی طول کشید تا قفسه ها آماده شد.باور کردنی نبود از قفسه های نو بهتر شده بود.از دو رنگ بسیار زیبا برای رنگ آمیزی آن استفاده شده بود.پرده های تمیزرانصب کردیم.چادرها را تا زدیم ودر جایشان گذاشتیم.در منزل چند پوستر جالب از نماز داشتم آنها را قاب کردم.با کمک چند نفر از بچه ها چند تراکت با موضوع نماز را از مربی پرورشی گرفتیم و آنها را قاب کردیم.پدر یکی از بچه ها خطاط بود.چند متن زیبا’ذکر ایام هفته’چند دعا را برایمان خطاطی کرد.مدیر هم دستگاه خوشبو کننده برقی تهیه کرد وبه دیوار نماز خانه زدیم.درب ورودی نمازخانه را هم با شکوفه های کوچک تزیین کردیم.

تمام این کارها ظرف مدت 5 روز تمام شد.روز آخری که پوسترها را با فرم زیبا به دیوار نمازخانه میزدیم دیدنی بود بچه ها همه می خواستند نمازخانه را ببینند.

بچه های مدرسه وقتی دیدند کار ما جدی است هرکس پیشنهادی می داد:

-خانم اگر کمک بخواهید ما هم هستیم.             

-خیلی جالب شده.                     

-حالا مزه میده نماز بخونیم.بچه ها به بهانه دیدن نمازخانه اغلب به نمازخانه می آمدند. روز بعد نمازخانه پر شده بود از دانش آموزانی که برای نمازخواندن به نمازخانه آمده بودند.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها